سفر به شهر مشهد آبان 1392
مدت ها بود تصمیم داشتیم به مشهد برویم. بالاخره آبان ماه این تصمیم عملی شد و پریسا خانم به همراه مامان و بابا و دو تا مادر بزرگ ها عازم شهر امام رضا (ع) شدایم. خلاصه ای از وقایع این سفر را بازگو می کنم در قطار پریسا خانم راه می رفت و از میله های کوپه بالا و پایین میرفت. با دختری به اسم دریا در کوپه کناری دوست شد. موقع نماز وقتی از قطار پیاده شدایم و نماز خواندایم ، دوباره سوار شدایم اما دریا و خانواده اش هنوز در نمازخانه بوداند. پریسا وقتی سوار قطار شد سریع به کوپه آنها رفت اما دریا و خانواده اش نیامده بوداند ، خلاصه قطار بوق حرکت را زد و مسئولان واگن ها هم در واگن ها را بستند تا قطار حرکت کند . پریسا که بشدت نگران شده...
نویسنده :
محبوبه
12:07