یه روز پاییزی
امروز پریسا با مامان جونش به بیرون از خانه رفته بودند
از کنار مغازه شیرینی فروشی رد می شدند که پریسا داخل می شود و مامان جون به دنبالش
خلاصه اینکه مامانی یکی از شیرینی ها را انتخاب می کند و می گوید آقا نیم کیلو بکش
پریسا می گوید : نه من از این نمی خواهم
و یک کیک بزرگ را نشان می دهد و می گوید : اینا می خوام ، این خوبه ، اینا بخر بخر بخر
خلاصه فروشنده پا درمیانی می کند و می گوید : دخترام این فروشی نیست
بالاخره پریسا به شیرینی تر ، رضایت می دهد واز آنها انتخاب می کند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی