عکس ها و خاطراتی جدید از پریسا در دو سال و پنج ماهگی
پریسا سه روز متوالی ناخواسته آب پارچ را روی فرش ریخت . هر دفعه هم پایش به آب خورد و پارچ واژگون شد. که دفعه آخرمن و بابایی کمی عصبانی شدایم که چرا مراقب نیست. البته خیلی کوچولو
خلاصه دیروز هم یک لیوان آب به دختری دادام و جلوی تلویزیون خوابید و آب را کنارش گذاشت بعد از چند دقیقه پریسا نزد من آمد و گفت : مامان جون این پای من خیلی بد است و شیطونی می کند و باز هم آب را ریخت . اما این یکی پایم خیلی پای خوبی است و اصلا کار بد نمی کند. مامان جون این پایم را دعوا کن ، و این یکی را بوسش کن و نازش کن
من که فراموش کرده بودام به پریسا لیوان آب داده ام ، بی خبر از ماجرا یکی از پاهایش را دعواکردام که از این به بعد پای خوبی باشد و آن یکی پایش را هم بوسیدام و نازش کردام غافل از اینکه پریسا خانم آب را روی زمین ریخته است
و وقتی بابائی گفت دختر شیطون بلا دوباره آب را ریخته فهمیدام که ماجرا چی بوده و پریسا خانم دوباره آب را روی زمین ریخته ای وروجک
پریسا جون در حال آب بازی و خیس کردن مامان و بابا
پریسا جون در سد لتیان در حال آب بازی /
من از آب بیرون نمی آیم . اینجا خیلی خوبه
پریسا و عروسک هایش