عروسک ها - سرود - شعرها
پریسا و عروسکهاش
پریسا تا 6 ماه پیش علاقه ای به عروسک هایش نداشت و با آنها بازی نمی کرد . فقط کنار من یا پدرش یا مامان جون و ... بود ما برایش کتاب می خوانیدایم یا سی دی نگاه می کرد . اما مدتی است که به 3 تا از عروسک هایش خیلی علاقه مند شده و به آنها آبجی و یا داداش می گوید . و برای آنها اسم گذاشته و تا وارد خانه می شود سراغ آنها را می گیرد و دائم پیش آنها است موقع خواب ، غذا کنارش هستند و با آنها صحبت و بازی می کند .
اسم عروسک بزرگه پروانه است.
اسم عرسک سفید کوچولو فرشته است
و عروسک آبی که داداش است اسمش امیر علی است.
خلاصه اینکه پریسا در خانه خودمان 2 تا خواهر و 1 برادر دارد.
البته در خانه مامان جونش هم چند تا عروسک دارد که خواهران و برادران پریسا هستند و برایشان اسم گذاشته است.
البته در خانه مامان جونش هم چند تا عروسک دارد که خواهران و برادران پریسا هستند و برایشان اسم گذاشته است.
اولین سرود
تولد حضرت محمد(ص) در مسجد محله مان جشن گرفته بوداند پریسا به همراه همکلاسی هایش در جشن سرود زیر را خوانداند و سپس با هم سوره کوثر را خواندند و جایزه هم گرفتند.
یک روزی روزگاری
آدم های خیلی بد
رسول را اذیت کردن
گفتن که ای محمد
بی پسر و بی یاور
تویی تنها و ابتر
خدا جوابشون داد
این سوره را نشان داد
هر کس که گفته ابتر
خودش شده بی یاور
ما به تو هدیه دادیم
زهرا اطهر دادایم