پریسا پریسا ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

نازدونه ، دردونه .....

شهادت حضرت رقیه

به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س) در مصلی تهران مراسم سه ساله ها در روز چهارشنبه برگزار می شد. توسط مامان جون باخبر شدام و چهارشنبه از محل کار مرخصی گرفت ام و  با اتوبوسی که از مسجد محله مان جهت رفت و برگشت به مصلی فراهم شده بود، به  آنجا رفتیم. خیلی شلوغ بود و از همه جای تهران جهت برگزاری مراسم به آنجا آمده بوداند. همراه ما رها کوچولو و مامانش هم آمده بوداند. و این هم عکس دو کوچولوی ما.     بعد از ظهر چهارشنبه هم در مهد پریسا مراسم یلدا برگزار شد. اما چون من دیر آمده بودام و مهد هم خیلی شلوغ بود. چون مادر ها هم آمده بوداند . و پریسا هم تنها نمی ایستاد و حتما من باید پیشش بودام . زیاد خوش نگذشت. و نت...
17 فروردين 1392

نوروز 92

سلام  نوروز رفتیم پیش مامان بزرگ پریسا ( مامان بابایی ) شهر شاهرود 10 روز آنجا بودایم ، پریسا هم با دختر عموها سرگرم بود بعد از  هم در تهران به خانه تعدادی از فامیل ها رفتیم خدا را شکر نوروز خوبی بود امیدوارام امسال سال خوبی برای همه باشد.   پریسا خانم لباس هایش را پوشیده و آماده رفتن به مهمانی می باشد. ...
17 فروردين 1392

عشق من

ای تماشایی ترین مخلوق در روی زمین   اسمانی میشوم وقتی نگاهت میکنم ...
28 اسفند 1391

دختر

  دختر که باشی می دونی اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدرته دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستات بگیری و بعدش دیگه از هیچی نترسی دستای مهربون و گرم پدرته ..... دختر که باشی میدونی همه دنیا پدرته .... دختر که باشی میدونی هر جای دنیا که باشی چه کنارت باشه چه نباشه قویترین فرشته نگهبان زندگیت پدرته ...
28 اسفند 1391

دندان درد

دندان های پریسا مدتی است که خراب شده   4 تا دندان جلویش که زود شکست و پوسیده شد . دندان های عقبی هم سیاه شده اند . دیروز که جمعه بود دخترام کلی بخاطر دندان درد گریه کرد. من با خلال دندان داخل دندان هایش را پاک کردام . مسواک زدام . اما فایده ای نداشت . و همچنان گریه می کرد. خلاصه آنقدر گریه کرد و در بغل ام راه اش بردام تا خوابش برد.  دکتر گفته : تا چهارو نیم یا پنج سالگی نیاورش . زیرا نمی گذارد که دکتر درست بکند. اگر شما مامان های عزیز  پیشنهادی برای کاهش درد آن دارید ، ممنون می شوم که کمکم کنید. ...
9 دی 1391

قيمت خود مشکن

دخترم با تو سخن مي گويم ‏ زندگي در نگهم گلزاريست ‏ و تو با قامت چون نيلوفر،شاخه ي پر گل اين گلزاري ‏ من به چشمان تو يک خرمن گل مي بينم ‏ گل عفت ، گل صدرنگ اميد ‏ گل فرداي بزرگ گل فرداي سپيد چشم تو آينه ي روشن فرداي من است ‏ گل چو پژمرده شود جاي ندارد در باغ ‏ کس نگيرد زگل مرده سراغ دخترم با تو سخن مي گويم ‏ ديده بگشاي و در انديشه گل چينان باش همه گل چين گل امروزند ‏ همه هستي سوزند ‏ کس به فرداي گل باغ نمي انديشد ‏ آنکه گرد همه گل ها به هوس مي چرخد ‏ بلبل عاشق نيست ‏ بلکه گلچين سيه کرداريست ‏ که سراسيمه دود در پي گل هاي لطيف ‏ تا يکي لحظه...
28 آذر 1391

دوری از دختر گلم و بازدید از سدو نیروگاه گتوند

دخترگلم از دل ام اومدی و روی قلبم نشستی ، خیلی برایم سخت بود که از تو دور بشوم ، اما ماموریت اداری باعث شد که از چهارشنبه شب تا جمعه شب از تو دور بشوم . شب سه شنبه به احمد می گفتم خیلی برایم سخت که شب بعد پیش شما نباشم و از همه بیشتر برای پریسا که ممکن است نبود من باعث اذیتش بشود و  به من نیاز داشته باشد. خلاصه من و  چهار نفر از همکارانم به سمت گتوند واقع در اهواز  رفتیم . برخلاف تهران که آب و هوای آلوده ای داشت ، مکانی بسیار پاک و دور از آلودگی بود .هوای بارانی و بهاری که بعد از بازدید از سد ونیروگاه گتوند به قایق سواری و پیاده روی و دیدن آبشار پرداختیم موقع برگشت هم بستنی شهر ملاثانی را که از شیر ...
18 آذر 1391

محرم سال 1391

به نام خداوند مهربان السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین امسال در ماه محرم ما به مسجد می رفتیم البته یک روز به مسجد حضرت جعفر صادق که مسجد اسبفرشانی ها واقع در منطقه 9 تهران می باشدو مسجد  همشهری های من می باشد ، رفتیم. یک بار هم به مسجد حضرت علی اکبر که در محله مان است رفتیم . در مسجدعلی اکبر همه بچه ها لباس سقا پوشیده بوداند . و مراسم خوبی بود. از هفتم  تا دهم ماه محرم هم به شاهرود رفتیم. خانه مامان بزرگ پریسا. که عمو و عمه و بقیه فامیل ها هم بوداند. و هم دید و بازدید بود و هم عزاداری      ((این عکس هم از این دو دوست بازیگوش...
6 آذر 1391